بهترین خبر دنیا، خبر رسیدن شماست
خبر اومدنتون...
گاهی با خودم فکر میکنم
یعنی اون لحظه که این خبر به هر طریقی اعلام بشه من کجای این عالمم؟
به چه کاری مشغولم؟
چند سالمه؟
خوابم؟...
بیدارم؟...
سالمم یا حتی دیگه اسم خودم یادم نیست؟
شما رو چی؟؟؟ یادمه؟
اصلاً زنده ام؟...
یا...
هعیییی... بگذریم....راستش من
الان فقط میخوام به این فکر کنم که چیکار کنم تا شما دوستم داشته باشید،
روم حساب کنید، و توی تقسیم کارهای دولتتون منم صدا بزنید،
راستش من از بعدا خبر ندارم که چی پیش میاد و چی میشه.
اصلا هیچ کس خبر نداره. کیه که بدونه یه دقیقه بعد کجاست و در چه حالی؟؟؟
ولی همین دَم رو غنیمته!
من صاحب الانم هستم،
و شما صاحب زمان...
صاحب عصر...
صاحب دل هایی که هر روز مشتاق ترند و هرلحظه بی قرارتر...
و من صاحب این لحظه های انتظار، باید کاری کنم که به شما خیلی نزدیک تر بشوم... یکی از آن خودمانیها، از آن ها که بودن و نبودنشان به چشم میآید، از آن ها که اگر نباشند یک کاری روی زمین میماند...
من باید تلاش کنم به شما خیلی نزدیک شوم
آن قدر نزدیک که اگر کمی دور رفتم،
صدایم بزنید و با آن لحن گرم و صدای بم مردانه و لهجه ی ناب عربیتان بگویید:
"فلانی! همین جا باش، تا اگر کاری داشتیم دنبالت نگردیم... همین جا باش... نزدیک خودمان..."
راستی صاحبِ من...
صاحبِ زمان...
صاحب تمام قلبهای چشم به راه...
بگویید کجا دنبالتان بگردم آقا...!؟؟💔
#سحر_شهریاری #نیمه_شعبان....
کبک یونیکورن من برای اولین بار 😃
برای تولد آبجی گلم، رضوانه♥
وزن ۲ کیلو و نیم
با فیلینگ موز و گردو و توت فرنگی
...